شهرآرانیوز، پیوند نور و آیینه، طلاقی رنگها و درآمیختن طبیعت و تفکر در بی نهایت آسمان فقط یک گزاره ذهنی نیست؛ تجسم آن را میتوان در هنر ایران به وفور مشاهده کرد. این ویژگی در اوج کمال، پس از دوران اسلامی در نقاشی ایران نمود یافت، آن گاه که نقشهای خیال با واقعیت گره میخورند. نقاشی ایرانی چیزی فراتر از تجسم ذهن است؛ جایی که باغهای بهشت از آسمان به زمین میرسند و شاخه و برگ درختان زمین به ابرها گره میخورند. این شاخصه ویژه هنر است که به خیال قدرت پرواز میدهد. خیال که پرواز کند، بالهای تفکر و اندیشه انسان را به اوج میرساند و به او معنا میدهد.
انسان همواره با امر مقدس و مفاهیم مقدس سروکار داشته است و دارد و اثر هنری و شیوه بیان هنری واسطهای است میان امری انتزاعی با اندیشه مجرد دینی. امر مقدس به واسطه نمادها و نشانههای مشخص و کدگذاری شده با هنر پیوند میخورد تا مجالی برای دیده شدن اندیشه انسان متفکر باشد و مهمترین ویژگی آمیختگی نمادها و اثر هنری، خلق معناهای بیشتر برای مخاطب است.
در هنر دینی و به ویژه نقاشی، اهمیت نمادهای دینی در جاودانگی و نامیرایی اثر هنری جلوه میکند؛ زیرا هنرمند با الهام از مفاهیم دینی، اندیشه نهفته در کار هنری را به قدرت لایتناهی آفریدگار هستی پیوند میدهد و این فرصتی مغتنم برای اندیشیدن دوباره است؛ فرصتی برای فهم رابطه خالق (پروردگار) و مخلوق (انسان). هنر و امر قدسی همواره در طول تاریخ دو عنصر جدایی ناپذیر بوده اند و به قول میرچا الیاده، اسطوره شناس و دین پژوه نامدار رومانیایی، «نمادها کلید فهم هرگونه حیات کاملا معنوی هستند.»
یکی از وجوه پررنگ هنر و به ویژه نقاشی ایرانی در دوران اسلامی، بازتاب امر دینی در اثر هنری است و هنرمندان با تأسی از ادبیات و محتوای متون دینی به خلق اثر پرداخته اند. پیوند بین هنر و ادبیات ایرانی در دوران اسلامی نیز نشئت گرفته از بینش مشترک اخلاقی و مذهبی و برای رسیدن به حقیقت معنا و درک انوار الهی است.
اگرچه نقاشی ایرانی پیش از اسلام برای تصویر سازی متون غیردینی و آثار منظوم و منثور ادبی به کار میرفت، پس از اسلام و گسترش آن در ایران، تصاویر اولیا و معصومان (ع) در نقاشی ایرانی پدیدار شد. به ویژه مفاهیم قرآنی و عرفانی در نگارگری ایران بسط یافت تا جایی که بسیاری از نقاشان و نگارگران با تأثیر از متون ادبی، عرفانی و دینی به خلق اثر پرداختند. درباره امر قدسی و نسبت آن با هنر ایران، بسیار نوشته اند و گفته اند و هرآنچه در این مقال بگنجد، سخنی گزاف خواهد بود.
یکی از جلوههای امر دینی در هنر ایران را باید در آثاری جست وجو کرد که هنرمند برای تجسم اندیشه اش مستقیم یا غیرمستقیم از کلام و سیره اولیای الهی و معصومان (ع) وام گرفته است.
حضور امام رضا (ع) در ایران و شهادتشان در خطه توس، یکی از مقاطع مهم و شگفت انگیز تاریخ هنر ایران زمین را رقم زد؛ به طوری که بسیاری از هنرمندان برای عرض ارادت به ساحت مقدس آن امام همام، به بهترین و فاخرترین شکل ممکن به خلق اثر هنری پرداختند و ابعاد آن را میتوان در همه شئون زندگی و در همه قالبهای هنری، به ویژه در کتیبه ها، تذهیب ها، کتاب آراییها و بسیاری دیگر از انواع هنر دید. اما نقاشی ایرانی هم از این امر مستثنا نبود و چه بسیار آثار هنری فاخری که از سوی هنرمندان ایرانی و برای عرض ارادت به پیشگاه معصومین (ع) خلق شدند و کم نیستند آثاری که چشم نوازیهای بسیار کردند و به برکت ساحت قدسی شمس الشموس (ع) در تاریخ هنر ایران ماندگار شدند.
رضا عباسی، نگارگر مشهور تاریخ هنر ایران زمین که نگارگری دوران صفویه را به اوج رساند، یکی از هنرمندانی است که در این عرصه بی انتها به خلق اثر پرداخته است. طراحی «زائر حرم مشهد» از آثار به جامانده اوست که اکنون در مجموعه «دکتر ساره» در کتابی نفیس به چاپ رسیده است و در انگلستان نگهداری میشود. هنرمندان بسیاری در دورههای تاریخی، ارادتشان را به هشتمین خورشید آسمان امامت نشان داده اند که بخشی از نمود آن را میتوان در پردههای نقاشی دوران قاجار جست وجو کرد.
از پردههای نقاشی قهوه خانهای گرفته تا دیوارنگارهها و کتاب آراییها و تصویرسازی برای نسخ خطی و... همه و همه بیانگر بخشی از این ارادت و دل باختگی هستند. در دوران معاصر نیز هنرمندان نامی ایران همچون استاد محمود فرشچیان با خلق آثار فاخر، نامشان را در تاریخ ارادتمندی به ساحت امام هشتم (ع) مانا و جاودان کردهاند. فرشچیان با خلق دو تابلو چشم نواز و فاخر با موضوع «ضامن آهو»، روح و جان مخاطبانش را با امر قدسی پیوند داده است؛ آثاری که اکنون در موزه گران قدر و عظیم حرم مطهر رضوی نگهداری میشوند.
علاوه بر استاد فرشچیان، میتوان به نام بسیاری از هنرمندان نگارگر ایران اشاره کرد که عشق به ثامن الائمه (ع) در آثارشان در حد اعلا متجلی شده است. برای نمونه نگاه کنید به آثار نفیس استاد محمدرضا حمیدی که در قالب نقاشی قهوه خانه ای، آثار درخورتوجه و نفیسی را خلق کرده است. او از معدود بازماندگان نسل نقاشان قهوه خانهای در ایران به شمار میرود که با آثارش دل و جان هر بینندهای را به امر قدسی و حضور پر رنگ امام معصوم (ع) گره زده است. همچنین از رضا مهدی، استاد صاحب سبک نگارگری در مشهد، میتوان یاد کرد که چند مجموعه نفیس و فاخر با موضوع امام رضا (ع) خلق کرده است.
اکنون جشنواره فرهنگی وهنری امام رضا (ع) که یکی از بزرگترین رویدادهای جهانی با محوریت امام رضا (ع) و سیره آن امام همام به شمار میرود، آوردگاهی مهم برای ارادتمندی هنرمندان ایران و جهان اسلام به امام رضا (ع) است و میتوان این رویداد را در نوع خود یکی از ظرفیتهای بی نظیر و بزرگ هنری ایران دانست.
برگزاری این رویداد و تجمیع آثار ارزشمند و فاخر در حوزه هنرهای تجسمی، از این منظر یک ظرفیت فرهنگی و هنری خاص به شمار میآید که میتواند پایگاهی برای همه هنرمندان و دلدادگان اهل بیت (ع) باشد و جایی برای نشر و ترویج فرهنگ رضوی. برای بسط این موضوع سخن گوهر بار آن امام همام میتواند چراغ راه باشد.
ایشان میفرمایند: «إنّ النّاسَ لَو عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعُونا»؛ اگر مردم زیباییهای سخنان ما را میشناختند، بی شک از ما پیروی میکردند. (معانی الأخبار، ص ۱۸۰) خلق آثار هنری با مضامین غنی و انسان ساز فرهنگ رضوی و عینیت بخشیدن به آنها با زبان هنر، در نوع خود گامی برای ترویج کلام ائمه (ع) در زیباترین شکل آن است و اهمیت آن را زمانی بیشتر درک میکنیم که برنامهای مدون و سیاستی اثربخش در زمینه جمع آوری و نشر و ترویج آثار هنری با موضوع فرهنگ رضوی وجود داشته باشد.
اگر نگاه ما به آثار هنری به عنوان سرمایهای غنی و ارزشمند و فراتر از آن، به عنوان میراث فرهنگی، معطوف باشد، برنامه ریزی و مهیاساختن فضایی برای حفظ، نگهداری و نشر این میراث فرهنگی، کوچکترین گام برای پاسداشت این میراث است که جای خالی آن در سیاست گذاریهای کلان مدیریت فرهنگی کشور مشهود است. طرح این مسئله از آنجا نشئت میگیرد که با وجود ظرفیت عظیم و خلق آثار بی بدیل و نفیس با موضوع امام رضا (ع)، هنوز جای موزهای ارزشمند و در شأن این آثار در مشهدالرضا (ع) خالی است و کیست که نداند نبود این موزه چه خلأ بزرگی در زمینه میراث داری و پاسبانی از هنر رضوی به شمار میرود.
حدود دو دهه است که بزرگترین رویداد فرهنگی و هنری امام رضا (ع) به صورت مستمر برگزار شده و در این سالها میزان عشق و ارادت هنرمندان ایران و جهان اسلام به پیشگاه شمس الشموس (ع) و خلق آثار مرتبط با این امام معصوم (ع) ورای محاسبه بوده است. امروز بخش مهمی از میراث هنری و فرهنگی ایران عزیز در دلدادگی و ارادت به علی بن موسی الرضا (ع) از دسترس و نگاه عموم علاقهمندان به آن امام همام دور است.
فارغ از اهمیت تأسیس موزهای درخور شأن این آثار، هنوز جای خالی انتشار این آثار در قالب کتابها و مجموعههای ارزشمند نیز به شدت مشهود است و جا دارد همه دست اندرکاران این رویداد فرهنگی و هنری و نیز متولیان فرهنگ و هنر ایران عزیز، نظر ویژهای به این مهم داشته باشند و با برنامه ریزی و سیاست گذاریهای حساب شده، از این میراث غنی و ارزشمند به نحو احسن پاسداری کنند.